اینترنت دارای قابلیتی است که بهواسطه آن افراد میتوانند خودهای جدیدی را در دنیاهای جدید بسازند. این امور ممکن است در دنیای مادی اصلاً وجود خارجی نداشته باشند یا فرد بهزعم خودش قادر به دستیابی به آن نباشد. اینها استفاده از فضای مجازی را برای کاربران جذابتر میکند. بدین ترتیب، وب به مکانی برای معرفی و نمایش شخصیت فرد تبدیل میشود. البته قضیه به همین جا ختم نمیشود؛ زیرا امکان دارد که تصویر ارائهشده از سوی یک فرد بر روی وب، توسط دیگران به صورتهایی غیر از شکل مورد نظر وی تفسیر شود (اسلوین، 1380: 156). حتی امکان معرفی خود در سایتهای مختلف به صورتهای گوناگون وجود دارد. به طوری که افراد بتوانند در جربان ارتباطگیری «هویت الکترونیک چندگانهای» برای خود بسازند و هر بار خود را به یک صورت نشان دهند. تلویزیون و سایر رسانهها فاقد این ویژگی خاص فضای مجازیاند. در مجموع، هویت اینترنتی یا هویت مجازی با دیدگاههای متعارف درباره هویت جور نیست. دیدگاههای متعارف درباره هویت به دنبال کلیتسازی درباره مفهوم هویت و یکپارچه نشان دادن آن هستند و تأثیر کلی آنرا بر فرد در نظر میگیرند (بل، 2001: 114). اما با این اوصاف در فضای مجازی استفاده از چنین تعاریفی برای هویت دشوار میشود و با گستردهتر شدن مرزهای هویتی، مرزبندی هویت واقعی و تخیلی در اینترنت مخدوش میشود.
به هر حال، اینترنت و شبکههای اجتماعی اینترنتی محصول درهم شکستگی هستیشناختی و پیچیدهتر شدن فزاینده تفاوتهای فردی هستند و با آن سنخیت تام دارند. امروزه حتی اعضای خانوادهها و همسایگان نیز بهندرت معنای واحدی از هویت در ذهن دارند. این امر تشخیص اصالتها را روز به روز دشوارتر میسازد. آلن تورن[8] به خوبی این شرایط به ظاهر تناقضآمیز انسانی را توصیف کرده است: «ما در سکوت زندگی میکنیم، در شلوغی به سر میبریم، منزوی هستیم، در دریای خلق گم شدهایم» (تورن، 1380: 160). از این حیث، هویت مجازی را میتوان با فرایند اساساً مدرن تشکیل هویت بهوسیله خویشتن و رسیدن به فهمی از خود و هویتیابی مربوط دانست.
فرد در دوره مدرنیته از جا کنده میشود و اضطرابهای وی افزایش پیدا میکند. اینترنت نه تنها این وضع را متحول کرد؛ بلکه به آن شدت بخشید. در اینجا ساختار و فردیت به هم میرسند و تواماً مهمترین جنبه پستمدرنیستی اینترنت را میسازند. امکانات موجود برای انتخاب انواع متفاوت خروجیهای اینترنت نه تنها فردیت کاربران را تقویت میکند؛ بلکه موجب تکثر بیشتر میشود. در عین حال، همزمان با افزایش میزان تفاوتها در اثر رشد استفاده عمومی از اینترنت، جهانبینیهای افراد واگراتر[9] میشود (گیبینز و ریمر، 1388: 78). اینترنت شبیه یک بازار ارتباطی است و همین به تکثر هویتی و رشد فردیت کمک میکند و اشکال ابراز وجود شخصی را متنوعتر میکند، اما در عین حال نمیتوان از این ایراد چشمپوشی کرد که وسایل ارتباطی بهتدریج نقش فزایندهای در سست کردن انسجام اجتماعات واقعی و ذرهای کردن جوامع انسانی دارد. همچنین اینترنت باعث رشد یک فرهنگ شخصی شده و حاصل تخیلات و تصورات و پندارهای فردی است. این امر به قیمت کاهش نفوذ کلیتهای سیاسی بر هویتسازیهای فردی تمام میشود و میتواند به شکلگیری منابع جدید هویتی بیانجامد (معینیعلمداری، 1384: 116- 115).
علاوه بر اینترنت، شبکههای اجتماعی مجازی همچون فیسبوک، به دنبال ایجاد جوامع مجازی هستند. این جوامع مجازی بر اساس ساختار و تعاریف خود بهطبع دارای ارزشهای مختلف فرهنگی، سیاسی و اجتماعی هستند. بهطوری که این جوامع مجازی توانستهاند مفاهیمی چون «دوست»، «ارتباط»، «خانواده»، «هویت» و حتی مسائلی جزئی مانند نحوه احوالپرسی کردن را بازتعریف کنند. اگرچه کاربران خود در شکلدهی این جوامع نقش چشمگیری ایفا میکنند اما قوانین این جوامع مجازی و گفتمان حاکم بر آنان در تأثیرگذاری و شکلدهی هویت اعضای خود نقش مهمی ایفا میکنند.
ابتداییترین تأثیر شبکههای اجتماعی اینترنتی بر کاربران این است که هویت فعلی او را به چالش میکشند؛ ابتدا کاربر را از خود واقعی تهی میکنند و سپس به او فرصت میدهند خود ایدهآلش را بروز دهد، در حالی که بهطور ناخودآگاه، این خود جدید در فضای گفتمانی شبکههای اجتماعی برساخته شده است. شبکههای اجتماعی صحنهای فراهم میآورند که کاربران میتوانند از هر جنسیت، سن، طبقه اجتماعی، نژاد و قومیتی که باشند، در آن ظاهر شوند و نقش دلخواه خود را بازی کنند. در این سطح، شبکههای اجتماعی مجازی، کاربر را به هویتی فردمدارشده[10] با مشخصات منحصر به فرد سوق میدهند. در واقع با شبکههای اجتماعی مجازی این قابلیت به فرد داده میشود تا خود را هر گونه که میخواهد، فراتر از هویت واقعی خود در جهان فیزیکی بازتعریف و روایت کند. بنابراین، با قبول این فرض که شبکههای اجتماعی اینترنتی در درون جامعه مصرفی خلق شدهاند، خود منشأ بازتولید مکرر چنین جامعهای میشوند.
ریچارد بارتل[11] (2004: 164) اینگونه استدلال میکند که دنیاهای مجازی برای مردم آیینهای را فراهم میآورند که هر چه فرد تصویر خود را در آن مأنوستر با خود واقعی یا ایدهآلش بیابد، بیشتر با آن ارتباط برقرار میکند. در واقع، راز موفقیت و جذب کاربر برای وبسایتهای عمده این است که کاربر خود را در آیینه جهان مجازی پیش رویش ببیند. بدین ترتیب، در باب هویت در دنیای مجازی، مسئله این است که کاربر چه میزان انعکاس تصویر خود را در این آیینه میپسندد.
زمانی این تلقی وجود داشت که هویت افراد در فضای مجازی، هویتی ناشناخته و چندگانه است، اما اکنون کاربران ادامه هویت تعریفشده خود در فضای مجازی را بهصورت آفلاین پی میگیرند و یا در فعالیتهای آفلاین در بسیاری از مواقع برای خود نام و نشان تعریف میکنند و با آن همزادپنداری زیادی دارند. بنابراین، معادلات پیشین هویت دچار تحول شده است. بدین ترتیب، بازتعریف هویت فردی و اجتماعی در فضای مجازی در ابعاد گوناگون قابل بررسی است. در این فضا، همگرایی جامعه مصرفی و تخصص حرفهای تولیدکنندگان و تجار به بازآفرینی مفاهیم انسانی چون بلوغ، سن و مراحل مختلف زندگی انجامیده است. شاید این تعجببرانگیز باشد که مفاهیم انسانی با ابعاد زیستشناختی مانند بلوغ نیز در دنیای مجازی تعابیر جدید بیابند، اما ریشه استحاله این مفاهیم ناشی از تأثیرگذاری قوی فضای مجازی بر نوع تفکر کاربران است (کاتز و مارشال، 2006).
همانگونه که بارتل (2004) خاطرنشان میکند: «هویت، حاصل تفکر است که در قالبهای گوناکون (در عمل یا در قالب لغات) ظهور میکند» و با توسعه عرصه مجازی زندگی بشر[12]، این حقیقت غیرقابل انکار است که این فضای مجازی با کاربر ارتباطی دوسویه قرار دارد؛ نحوه تفکر او را تحت تأثیر قرار میدهد و در مقابل گستره وسیعی را فراهم میآورد که کاربر هویت خود را در آن براساس ترجیحات خود ابراز میکند و به منصه ظهور میرساند. بهعبارت دیگر، فضای مجازی امروز تنها آیینه منعکسکننده کاربر مقابل خود نیست، بلکه تا حد زیادی چگونگی کیفیت کاربر خود را نیز تعریف میکند.
زمانی، تلقی منتقدین فرهنگی این بود که چون فضای مجازی عرصهای است که مهندسان فنی و نه مهندسان فرهنگی آنرا ساختهاند، بنابراین نقطه ضعف آن عدم وجود روایت است (بل و کندی، 2000). اما امروز دنیای مجازی آنچنان با زندگی و فرایند هویتسازی بشر درآمیخته است که نه تنها روایتهای بیشمار در آن قابل درک است، بلکه این روایتها بر روایت دنیای واقعی پیشی گرفتهاند؛ چنانکه بودریار از «فراواقعیت»[13] مجازی سخن میگوید و بهقول آنجل آدریان[14] (2008: 366)، همانقدر که تجارت الکترونیک از تجارت جدا نیست، هویتهای الکترونیکی در فضای مجازی نیز از هویتهای واقعی قابل بازشناسایی نیستند.